مخالف ایجاد مجوزهای جدید در حوزه کسب‌وکارهای اینترنتی هستیم.

تعدد متولیان و ایجاد مجوزهای جدید برای کسب‌وکارهای اینترنتی، مانع توسعه تجارت الکترونیکی و فعالیت کسب‌وکارهای نوین در کشور خواهد شد.

به گزارش روابط عمومی سازمان نظام صنفی رایانه‌ای تهران، جعفر محمدی قائم‌مقام کمیسیون تجارت الکترونیکی سازمان با اعلام این موضوع گفت: تجارب جهانی در حوزه کسب‌وکارهای نوین اینترنتی نشان داده است که ارائه مجوزهای جدید برای این گونه فعالیت‌ها، مساوی ایجاد محدودیت و از بین بردن خلاقیت و نوآوری است. خوشبختانه سیاست‌های کلی نظام نیز در راستای حمایت از کسب‌و‌کارهای جدید، مجوززدایی و رفع موانع تولید و رقابت است؛ ‌هر چند که این موضوع در اجرا نیازمند توجه ویژه‌تری است.

محمدی با تاکید بر اینکه رویکرد ارائه مجوز پاسخگوی سرعت رشد کسب‌وکارهای این حوزه نیست، ادامه داد: پویایی کسب‌وکارهای نوین در فضای مجازی و سرعت آنها در ایجاد مدل‌های نوآور و جدید کسب‌وکار، در کنار لزوم پرداختن به جزئیات فراوان در مجوزها، باعث ناکارآمدی سیاست‌های مجوز محور شده است. ضمن اینکه تدوین مجوزهای جدید در این حوزه فرایندی طولانی بوده و معتقدیم که با شتاب تغییرات کسب‌وکارهای نوین کاملا در تضاد است و باعث عقب بودن همیشگی قانون‌گذار از بازار خواهد بود.

قائم مقام کمیسیون تجارت الکترونیکی سازمان نظام صنفی رایانه‌ای تهران با بیان اینکه فاصله گرفتن از مجوززایی اصلا به این معنا نیست که بگوییم فضای مجازی احتیاج به تنظیم‌گری یا نظارت ندارد، افزود: ما باید به سمت کاهش و حذف مجوزهای زائد و جایگزینی مجوزها با تنظیم‌گری بازار حرکت کنیم. البته باید مراقب باشیم که در جریان تعیین چارچوب‌ها و تنظیم‌گری، در دام ورود به مدل‌های کسب‌وکاری یا تعیین جزئیاتی که مانع ایجاد نوآوری در کسب‌وکارها می‌شوند نیافتیم.

او در ادامه افزود: افزایش تعداد مجوزها منشا فساد خواهد شد و تشکیل نهادهای جدید به بهانه ساماندهی کسب‌و‌کارهای اینترنتی نیز تنها منجر به بسته‌تر شدن فضای کسب‌و‌کار شده و احتمال رانت‌خواری و فساد اداری را افزایش خواهد داد. حتی به جرات می‌توان ادعا کرد که ورود به جزئیات و ذکر مصادیق مدل‌های کسب‌وکاری، چه در مجوزها و چه در چارچوب‌های تنظیم‌گر، فسادآور است.

قائم‌مقام کمیسیون تجارت الکترونیکی سازمان نظام صنفی رایانه‌ای تهران درخصوص چارچوب‌گذاری کلی برای کسب‌وکارهای اینترنتی گفت: اکثر فعالان حوزه قائل به تنظیم‌گری هستند و خوشبختانه این دیدگاه در بین متولیان فعالیت‌های این کسب‌وکارها نیز در حال گسترش است. جدیدترین نمونه این موضوع،‌ فعالیت‌های بانک مرکزی در خصوص چارچوب‌گذاری فعالیت‌های فین‌تک است که با مشارکت کسب‌وکارهای بخش خصوصی در جریان است.

محمدی با اشاره به الزامات و شرایط چارچوب‌گذاری کلی برای کسب و کارهای اینترنتی گفت: در جهت حذف مجوزهای زائد و تنظیم‌گری فعالیت‌های کسب‌وکارهای اینترنتی نیاز است که این چارچوب‌های کلی با مشارکت فعال بخش خصوصی در کنار متولیان دولتی مربوطه تدوین شود.

محمدی با تاکید بر اینکه سازمان نظام صنفی رایانه‌ای خانه واحدی برای حفاظت از منافع تمام کسب‌وکارهای اینترنتی در این مسیر است، گفت: سازمان به عنوان بزرگ‌ترین تشکل غیردولتی و غیرانتفاعی حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات، با جایگاه محکم قانونی از مجلس شورای اسلامی و هیات وزیران، فراگیری و جایگاه تعامل لازم را برای حل مشکلات و پیگیری مطالبات تمام فعالان فضای مجازی داراست. لذا، هم‌راستا با الزامات حقوقی و قانونی داخلی و توافقات بین‌المللی، به عنوان پنجره واحد واسط میان کسب‌وکارهای اینترنتی و ارگان‌های متولی عمل کرده و تنظیم‌کننده روابط آنها خواهد بود؛ همانگونه که تا کنون در حل مشکلات متعدد پیش پای فعالان این حوزه همچون رفع به رسمیت نشناختن جایگاه استارتاپ‌ها با برگزاری رویدادهایی نظیر الکام استارز، رفع مشکلات پذیرش شرکت‌های حوزه تجارت‌ الکترونیکی به عنوان دانش‌بنیان، معافیت بیمه‌ای قراردادهای خدماتی حوزه، امکان استقرار کسب‌وکارهای حوزه در واحدهای غیر اداری و … موفق بوده است.

مخالف ایجاد مجوزهای جدید در حوزه کسب‌وکارهای اینترنتی هستیم.

بازنگری در کار

در چند هفته اخیر، بین کارهام، کتاب «بازنگری در کار» (ترجمه کتاب ‪“Rework”‬) نوشته فرید و مایرهنسون و ترجمه ابراهیم نقیب‌زاده مشایخ رو خوندم. کتاب مختصر و مفیدیه که بخش‌های خیلی کوتاه مستقل از هم داره و به راحتی می‌شه بین فعالیت‌های روزانه خوندش. شاید با تمام چیزهایی که می‌گه موافق نباشین، ولی قطعا نکات خوب و جالبی داره که کمک می‌کنه با دیدی غیر از دید عرف و غالب، به کسب‌وکارتون یه نگاه مجدد داشته باشید.

گزیده‌ای از نکاتی که برای من جالب بود رو اینجا می‌یارم:

  • شکست، مقدمه و پیش‌نیاز پیروزی نیست. نرخ موفقیت برای شرکت‌های بعدی کارآفرین‌های موفق ۳۴ درصده، برای کارآفرین‌های شکست خورده در کسب‌وکار قبلی ۲۳ درصده و برای کسایی که تازه هم شروع می‌کنن همین میزانه.
  • چه جاذبه‌ای در بزرگ بودن شرکت وجود داره؟ یافتن اندازه مناسب و باقی موندن در همون اندازه چه اشکالی داره؟ کی به هاروارد و آکسفورد نگاه می‌کنه و می‌گه «اگه این دانشگاه‌ها توسعه پیدا کنن و هزاران استاد دیگه استخدام کنن و در سراسر دنیا شعبه باز کنن، دانشگاه بهتری می‌شن؟»
  • معتادای به کار، قهرمان نیستن. قهرمانان واقعی الان تو خونه‌ان، چون تونستن راه سریع‌تری برای انجام کارهاشون پیدا کنن.
  • هر کسب‌وکاری بدون مسیر مشخص به سوددهی، کسب‌و‌کار نیست، سرگرمیه.
  • چیزهایی که شرکت‌ها رو فربه می‌کنن: قراردادهای بلند مدت، کارمندای زیاد، جلسات، فرایندهای پیچیده و …
  • فقط به چیزهایی که واقعاً اساسی هستند بچسبین. اونقدر چیزها رو کم کنین تا فقط مهم‌ترین چیزها باقی بمونن. بعدش دوباره این کار رو تکرار کنین. همیشه می‌تونین چیزهایی رو بعدا اضافه کنین. محدوده پروژه رو کوچک‌تر کنین و کار کمتری انجام دهید. پروژه شما اونقدر که نگران هستین، آسیب نمی‌بینه. و به احتمال زیاد نتیجه کار بهتر هم می‌شه.
  • هر چیزی محصولات جانبی هم داره. یک کسب‌و‌کار هوشیار و خلاق به این محصولات جانبی هم توجه می‌کنه و دنبال فرصت می‌گرده که ازشون استفاده کنه. از سرآشپزهای معروف تقلید کنین. اونا آشپزی می‌کنن، ولی کتاب آشپزی هم می‌نویسن.
  • وقتی که یه راه حل قابل قبول و به قدر کافی خوب مساله رو حل می‌کنه، همون رو انتخاب کنین. بعدا می‌تونین یه راه‌حل به قدر کافی خوب رو به راه‌حلی عالی تبدیل کنین.
  • یه روز در هفته یا در هر دو هفته رو به پیروزی‌های کوچک اختصاص بدین تا شور و شوق ایجاد کنه. خبرهای خوب رو به صورت مداوم منتشر کنین.
  • به جای یک پروژه دوازده هفته‌ای، اون رو در قالب دوازده پروژه یه هفته‌ای سازمان بدین.
  • سعی نکنین ایده‌های هر چند عالی که به ذهنتون می‌رسه رو بلافاصله عملی کنین. اونا رو روی کاغذ بنویسین و بعد چند روز، اولویت واقعیشون رو سر فرصت و با ذهن آرام مورد ارزیابی قرار بدین.
  • تلاش کنید دوره‌های آموزشی برگزار کنید. جلب توجه مردم با یه مجله یا وب‌سایت، یه چیزه و به دست آوردن وفاداریشون با آموزش، یه چیز دیگه.
  • به مردم اجازه تماشای پشت صحنه رو بدین و بهشون نشون بدین کسب‌و‌کارتون چه جوری عمل می‌کنه.
  • اگه می‌خواین بین چند نفر یکی رو برای استخدام کنین، اونی رو انتخاب کنین که نویسنده بهتریه. فرقی هم نمی‌کنه که که اون کار چیه، بازاریابیه، فروشندگیه، طراحیه، برنامه‌نویسیه یا هر چیز دیگه. مهارت نویسندگی نتیجه مطلوب می‌ده.
  • وقتی که اشکال یا خطایی پیش می‌آد، یکی باید در موردش توضیح بده. بهتره اون یه نفر خودتون باشین. در غیر این صورت، راه رو برای پخش شایعات و اطلاعات نادرست باز می‌کنین.
  • «ما باید این ویژگی رو همین الان اضافه کنیم. ما نمی‌تونیم بدون این ویژگی، لانچ کنیم. همه اینو می‌خوان. فقط یه چیز کوچکه، نباید خیلی سخت باشه. شما باید بتونین به سرعت اون رو تو سیستم بذارین.» فقط سی چهل کلمه‌ست، ولی صد تا فرض داره. دستورالعملیه برای فاجعه.
بازنگری در کار

صدای بی‌صدا

لحظه‌نگاری تراژدی در شبکه اطلاع‌رسانی تلگرامی سردشت:

  • ۲۰:۵۱ نهم بهمن، اعلام ریزش بهمن در روستای بیوران
  • ۲۰:۵۳ اعلام گزارش مدفون شدن حداقل در کولبر در زیر بهمن و درخواست از روستائیان مجاور برای کمک‌رسانی
  • ۲۰:۵۷ احتمال بیشتر بودن تعداد کولبران مدفون شده تا ۹ نفر
  • ۲۱:۱۰ نجات دو کولبر و احتمال مدفون بودن دو کولبر دیگر
  • ۲۱:۵۳ رسیدن اکیپ هلال احمر، اورژانس و آتش‌نشانی در کنار نیروهای مردمی
  • ۲۲:۳۰ نجات یک کولبر دیگر، با پای شکسته
  • ۲۳:۱۷ رسیدن تعداد نجات‌یافتگان به ۴ نفر
  • ۲۳:۴۰ بیرون آورده شدن ۲ نفر دیگر از زیر بهمن
  • ۲۳:۴۷ اعلام خبر تاسف‌بار مرگ یکی از کولبران
  • ۰۰:۲۶ آمار جدید: ۸ نجات یافته زنده و فوت یک کولبر
  • ۰۳:۴۲ بیرون آوردن ۳ نفر دیگر از زیر برف
  • ۱۰:۰۴ اعلام مرگ سه کولبر ۱۸، ۲۲ و ۲۷ ساله!
  • ۱۲:۳۱ اعلام مرگ کولبر چهارم
  • کمی بعد: اتمام عملیات نجات با مشارکت بیش از ۴۰۰ نفر از همشهریان!

از پیغام‌های تلگرامی حاوی دلنوشته‌های همشهریان:

  • بله! کولبران می‌دانند رو به خطر و عدم امنیت گام برمی‌دارند، می‌دانند درآمدشان کمتر از بخورنمیر است. حتی می‌دانند که ممکن است نخورند و بمیرند!…
  • می‌دونین عشق چیه، دلدادگی کدومه؟ نون در آوردن برای بچه‌های چشم به راه، به برف زدن و در تاریکی روانه کوه و دره شدن، سرازیر شدن بهمن و در برف غرق شدن، برای بالا گرفتن سر پیش پدر و مادر و زن و فرزندان، اینه عشق، شهید اینه!
  • به نظرت کسی هم به فرزندان جوانمرگ ما می‌گه «شهید»؟
  • و به شهروندانت آموختی می‌توان با شکم گرسنه شب را کولبری کرد و روز را در کلاس حاضر بود و به معلم و مدیر و وزیر آموزش و پرورش و …انسان بودن و حرمت داشتن را آموخت (بخشی از دلنوشته معلم کولبری که دیگر در بین ما نیست)
  • کودکی‌ات را ارزان فروختی ای مرد خانواده!
  • بابا نان داد … بهمن آمد و امان نداد!
  • ولله انسان نیست کسی که وقتی خبر مرگ یک کولبر را به دلیل سعی در اندک نان‌آوری برای خانواده‌اش بشنود و از شرم، عرق سرد بر جبینش نیاید و زار زار هق نزند و به تمام آنچه انسانیت و مصلحت و هر کوفت و زهرماری است، فحش‌های رکیک ندهد …
  • متاسفم از اینکە ناجیان کولبران، از بیم گرسنگی، باید همین امشب دوبارە مسافر راە بی‌بازگشت‌شان شوند …
صدای بی‌صدا

اسیر

… نمی‌دانستیم چرا گریه می‌کنیم. اشک‌هامان را پاک کردیم و در چهره یکدیگر خیره شدیم. چشم‌های من به چشم‌های پرنده آواره‌ای می‌ماند که به رد دوری از یک برکه می‌نگرد. چشمان او به چشم گرگی می‌ماند که دست از ستم کشیده باشد. برای یک لحظه با آن چشم‌ها به من فهماند که اسیرش هستم و بیرون که بروم نابودم می‌کند…

آخرین انار دنیا، بختیار علی

اسیر

پنل اقتصاد مشارکتی

خبر متن پیاده شده پنل «اقتصاد مشارکتی» در ششمین همایش «بانکداری الکترونیک و نظام‌های پرداخت»، که من نیز در آن حضور داشتم، رو در اینجا ببینین. بخش‌های مربوط به صحبت‌های خودم رو در پایین آوردم:

مدیر پنل: چون دکتر محمدی عضو کارگروه تدوین و دستورالعمل تأمین مالی جمعی بودند و مدیر یک سایت CrowdFunding هستند، فکر می‌کنم بیشتر از ما درگیر CrowdFunding در ایران بوده‌اند و از ایشان می‌خواهم تا یک مقدار وارد CrowdFunding و ابعاد مختلفش به لحاظ قانونی و نحوهٔ اجرای آن در ایران و مشکلاتش به‌صورت مختصر شوند.

من: من در ۳ بخش در خصوص CrowdFunding صحبت می‌کنم و تجربه‌هایم را با شما به اشتراک می‌گذارم اول می‌خواهم به مفهوم دقیق‌تر CrowdFunding و جایگاه آن بپردازم و دوم مشکلاتی که ما در ایران داریم که چرا در کشور رشد نکرده است که دلایل بسیار زیادی وجود دارد و در این بحث‌هایی که وجود دارد بحث قانون‌گذاری و تنظیم‌گری خیلی اهمیت دارد که چه مشکلاتی اگر برطرف شود، کار می‌تواند جلوتر رود، که موضوع سوم بحث را تشکیل می‌دهد.

اول دربارهٔ کلیات اتفاقی که در CrowdFunding از لحاظ سناریو عملکردی می‌افتد، این است که یک داوطلب یا مجری می‌آید و می‌گوید من می‌توانم یک پروژهٔ جالبی را انجام دهم ولی پول آن را ندارم و شما این پول را تأمین کنید تا من این کار را انجام دهم؛ در اینجا پلتفرمی ایجاد شده است تا آدم‌های مختلفی بیایند و این طرح‌ها را ببینند و در آخر اگر از پروژه‌ای خوششان آمد در آن پروژه مشارکت کنند و در آخر این پول‌ها جمع می‌شود تا هزینهٔ انجام پروژه انجام شود.

چهار مدل مختلف این نوع پروژه‌ها در دنیا وجود دارد، یا این فعالیت یک فعالیت خیریه و عام‌المنفعه است که آدم‌ها به دلیل رضایت قلبی‌شان، دوست دارند آن کار انجام شود و به همین خاطر در آن فعالیت شرکت می‌کنند که به این مدل «اهدا» می‌گویند.

مدل بعدی این است که افراد یک پاداشی دریافت می‌کنند، مثلاً من میگویم که می‌توانم یک لیوان درست کنم که موقعی که شما می‌خواهید آب بخورید روحیهٔ شما را شاد می‌کند و هرکس دوست دارد به من پول بدهد تا من این لیوان را تولید کنم و در عوض زمانی که تولید کردم، یک دست از این لیوان را به شما کادو می‌دهم و افراد در ازای مشارکتشان، پاداش دریافت می‌کنند که به این مدل «پاداش» می‌گویند.

مدل سوم، مدل «وام» است و این مدل در دنیا نیز وجود دارد و میگویید که من برای انجام یک کاری ۵۰۰ میلیون تومان پول لازم دارم و طبق یکسری شرایط این کار تا ۶ ماه دیگر انجام می‌شود و من ۲۰ درصد سود روی آن پول می‌گذارم و به شما برمی‌گردانم.

مدل آخری هم که وجود دارد مبتنی بر سهام است و این‌گونه است که می‌گویم من یک استارت‌آپ نوپا هستم و مقداری پول می‌خواهم تا استارت‌آپ من به فلان جا برسد و اگر آن پول را به من بدهید من ۲۰ درصد از سهام شرکتم را به شما می‌بخشم.

هر کدام از این مدل‌ها برای اینکه تا بتواند اجرا شود الزامات خودش را از دید قانونی دارد ولی کلیتشان به این صورت است.

گزارش دانشگاه MIT در سال ۲۰۱۲ نشان می‌دهد که یکی از ۱۰ فناوری تأثیرگذار که می‌تواند دنیا را تکان دهد CrowdFunding بوده است و سازمان بین‌المللی کار هم در گزارشش می‌گوید که هر جا CrowdFunding راه افتاده، توسعه‌بخش اقتصاد محلی بوده و اشتغال ایجاد کرده است.

نکتهٔ مهم دیگر این است که چرا CrowdFunding به این اندازه اهمیت دارد؟ دلیلش این است که CrowdFunding چیزی فراتر از تأمین مالی است.

وقتی من میگویم که می‌خواهم لیوانی درست کنم که باعث شادی‌تان شود ولی پول ندارم و شما آن پول را به من می‌دهید پس من تأمین سرمایه انجام داده‌ام از طرف دیگر میگویم می‌خواهم این لیوان را درست کنم و اگر شما مشارکت نکنید و خودم بروم و پول را از بانک بگیرم، با اقبال بازار روبه‌رو نمی‌شود یعنی عملاً دارم تحقیقات بازار را نیز انجام می‌دهم؛ اگر شما استقبال کنید من این لیوان را ایجاد خواهم کرد، مثلاً اگر ۲۰۰ میلیون تومان پول لازم داشته باشد این پول را هدر نمی‌دهم چون ریسکش از بین رفته است به این دلیل که من این را از قبل به شما فروخته‌ام و از طرف دیگری هم من این محصول را دو برابر به بازار نمی‌دهم به دلیل کانال‌های تبلیغ و فروش به دلیل اینکه شما از من خریده‌اید و فقط کافی است که من آن محصول را برای شما ارسال کنم پس در اینجا اتفاقی می‌افتد، یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های اقتصاد مشارکتی از بین بردن واسطه‌ها است.

در اینجا چندین واسطه از بین رفته است ازجمله بانکی که پول‌های مردم را می‌گیرد و با شرایط خاصی به من می‌دهد، دوم کانال پخش و فروشی که محصول را به دست مشتری می‌رساند و بازاریابی می‌کند و تحقیقات بازاری که آژانس‌های تبلیغاتی انجام می‌دهند از بین رفته است و به دلیل از بین رفتن چندین واسطه است که CrowdFunding یکی از موفق‌ترین نمونه‌های اقتصاد مشارکتی در دنیا حساب می‌شود.

اگر بخواهیم به ویژگی‌های CrowdFunding اشاره کنیم چند ویژگی وجود دارد یکی اینکه واسطه‌ها را از بین می‌برد و بین مجری یک فعالیت با کسانی که دوست دارند در آن فعالیت حضور داشته باشند، رابطه ایجاد می‌کند، دیگری اینکه همه چیز شفاف است و دلیل اینکه در حوزه خیریه CrowdFunding با استقبال روبه‌رو می‌شود به این دلیل است که شما پول‌ها را در یک جا جمع نمی‌کنید تا خیریه هر جا که دوست داشت آن را خرج کند و دقیقاً مشخص است که با آن پول قرار است فلان کار انجام شود یعنی شما بر اساس علائقتان به پروژهٔ موردنظرتان کمک می‌کنید و دیگر اینکه از طریق یکسری قوانین، جلوی پول‌شویی گرفته می‌شود و از همه مهم‌تر گزارش انجام فعالیت‌ها بلافاصله به شما ارائه می‌شود و شما میدانید که چه اتفاقی می‌افتد.

پس شفافیت یکی از موارد بسیار مهم است که در CrowdFunding وجود دارد که این شفافیت با آنلاین بودن همه چیز ایجاد می‌شود و ویژگی آخر هم چون مبتنی بر شبکه‌های اجتماعی و جمعی است در مقایسه با روش‌های سنتی رشدش خیلی بالا است.

در مورد وضعیت کشور باید بگویم که بانک جهانی به دلیل اهمیت CrowdFunding چند عامل تعیین کرده است که هر وقت این عوامل در یک کشوری به وضعیت مطلوب رسیدند CrowdFunding قطعاً در آن کشور موفق خواهد بود پس اگر دولت‌ها می‌خواهند که CrowdFunding شکل بگیرد به این چهار عامل توجه کنند:

اولین عامل «فناوری» است؛ CrowdFunding مبتنی بر اینترنت، موبایل و شبکه‌های اجتماعی است. آیا این‌ها در کشور شکل گرفته است یا نه؟ وزارت کار دو سال پیش تحقیقی از فعالان حوزه انجام داد تا ببینند چقدر این عامل در کشور خوب است که ما در این قسمت نمرهٔ خیلی خوبی داشتیم و در یک سال گذشته رشد اینترنت و پهنای باندمان خیلی بالا بوده است، گوشی‌های هوشمند دو برابر شده است و میزان استفادهٔ مردم از اپلیکیشن‌ها بالا رفته است بنابراین از لحاظ عامل فناوری ما در وضعیت بسیار مطلوبی هستیم.

عامل دوم بحث «سرمایه‌پذیری» است؛ فرض کنید من سرمایه را در اختیار گذاشتم ولی آیا افرادی و یا تیم‌هایی در کشور وجود دارند که اگر به آن‌ها پول داده شد، آن پول را به یک ارزش تبدیل کنند؟ در این قسمت هم وضعیت ما نسبتاً مطلوب است و در یکی دو سال اخیر که بحث استارت‌آپ‌ها و جَوَش شکل گرفته است وضعیتمان مطلوب‌تر هم شده است چون CrowdFunding مخصوص کسب‌وکارهایی است که تازه دارند شروع می‌کنند پس هر چقدر این قسمت رشد کند، میزان سرمایه‌پذیری آن کشور هم بیشتر می‌شود.

در مورد عامل بعدی وضعیتمان خیلی بد است که یکی از آن‌ها «فرهنگ‌سازی» است. در مورد حوزه خیریه چون از سالیان دور گل‌ریزان در کشور وجود داشته بود، مشکل فرهنگسازی وجود ندارد و چون فرهنگش در جامعه وجود دارد، کافی است تا افراد به آن خیریه اعتماد کنند ولی در مورد یکسری موارد، فرهنگ‌سازی در کشور صورت نگرفته است، به خصوص در بخش ریسک‌پذیری سرمایه پس ریسک‌پذیری نیاز به فرهنگ‌سازی دارد.

عامل آخر «قوانین و مقررات» است. ما در حوزهٔ CrowdFunding که شروع به فعالیت کردیم و پلتفرم‌هایی که ایجاد شده است از همهٔ مدل‌ها پشتیبانی می‌کند ولی جرئت نمی‌کنیم وارد موارد دیگر شویم. چرا؟ چون قوانین دست‌وپای ما را بسته است.

پس دلیل اینکه CrowdFunding در کشور موفق نیست به این دلیل است که در بحث مالیاتی مشکل داریم و وضعیت کشور در قوانین و مقررات و فرهنگ‌سازی خوب نیست.

 

مدیر پنل: چون دکتر محمدی راجع به مشکلات قانون‌گذاری و مقرراتی صحبت کردند، من احساس می‌کنم اگر بانک‌های ما به سمتی بیایند که CrowdFunding را در کنار کارشان راه بیندازند، می‌شود که کمترین مشکل را در قانون‌گذاری داشته باشند، آیا شما توصیه می‌کنید بانک‌ها به سمت بیایند؟

من: موضوعی که در CrowdFunding وجود دارد بحث چابکی است. ما در طرح قانون بانکداری جمهوری اسلامی ایران که در مجلس در حال بررسی است، ماده‌ای وجود دارد که می‌گوید: «بانک‌ها نباید وارد عقود مشارکتی در پروژه‌های کوچک شوند» و دلیل این موضوع هم این است که بانک‌ها ابزار مناسب ندارند که پروژه‌های کوچک را بررسی کنند و ببینند که آیا در مسیر درست جلو رفته است یا نه برای همین آن ماده می‌گوید که فقط در پروژه‌های کلان که حجمشان از یک مقداری بالاتر است، بانک می‌تواند ورود کند.

این حرف درستی است ولی ایرادی که به این طرح وارد است این است که گفته است چون بانک‌ها وارد نمی‌شوند، دیگران هم حق ندارند وارد شوند و کلاً مدل‌های مشارکتی را برای پروژه‌های جدید طبق این قانون، غیرقانونی می‌کنند.

اتفاقی که افتاده این است که بانک در یک پلتفرم CrowdFunding مشارکت کند و وقتی بانک مشارکت کند یعنی آن ساختارها و قوانین نظارتی فعلی که وجود دارد به دلیل دست‌وپا گیر بودن، نمی‌تواند در موسسه‌ای که کنار خودش ایجاد کرده است، آن‌ها را جلو ببرد؛ پس لزوماً بودن بانک، هیچ نفعی ایجاد نمی‌کند و در اینجا بانک فقط ایجاد یک انحصار می‌شود که CrowdFunding هم وارد بحث انحصار بانکی می‌شود.

به جای این پیشنهاد مشخص بهتر است اجازهٔ ایجاد مؤسسات خدمات پولی داده شود و طبق قانون، بانک مرکزی مؤسسات خدمات پولی در بازار غیرمتشکل پولی راه‌اندازی کند و برای آن‌ها دستورالعمل بنویسد که چگونه باید فعالیت‌هایشان را پیش برند.

پس به نظر من بهترین راهکار این است که بانک مرکزی برای کسانی که می‌خواهند وارد این حوزه شوند، خطوط را مشخص کند و دستورالعمل بدهد.

 

پنل اقتصاد مشارکتی

تاکسی‌یابی آنلاین؛ آره یا نه؟

نظرات من به عنوان نایب رئیس کمیسیون تجارت الکترونیکی سازمان نظام صنفی رایانه‌ای در خصوص خدمات تاکسی‌یابی آنلاین در مطلبی تحت عنوان «تکذیب طرح شکایت از تاکسی‌یاب‌های آنلاین»، در صفحه فناوری روزنامه ایران رو می‌تونین اینجا ببینین:

«جعفر محمدی نایب رئیس کمیسیون تجارت الکترونیک سازمان نصر نیز درباره موضوع پیش آمده برای تاکسی یاب‌های آنلاین به «ایران» گفت: با به وجود آمدن کسب و کارهای نو، کسب و کارهای سنتی رودر روی آنها قرار گرفته‌اند. متأسفانه در کسب و کارهای سنتی مشتری مداری وجود ندارد و چون مردم تشنه دریافت خدمات خوب هستند و رضایت مشتری در اولویت قرار دارد بنابراین به سمت کسب و کارهای نو مانند تاکسی یاب‌های آنلاین سوق پیدا کرده‌اند.

کارشناس تجارت الکترونیکی افزود: به‌عنوان نمونه بیایید خدمات تاکسی یاب‌های آنلاین را با خدمات آژانس‌ها مقایسه کنیم. چقدر آژانس‌ها به مشتری بها داده‌اند. آیا مسیر ترافیکی را به مسافر گزارش می‌کنند؟ آیا مسئول آژانس با مسافر تماس گرفته و پرسیده که کیفیت کار و رفتار راننده و رانندگی او چگونه است؟ آیا مسافر از راننده شکایتی کرده و پاسخ مناسبی از مسئول آژانس دریافت کرده است؟ آیا تاکنون مسافران از تخفیف برخوردار شده‌اند؟ اگر پول خرد نداشتند از پرداخت الکترونیکی استفاده کرده‌اند؟ و… این در حالی است که تمام این خدمات را کسب و کارهای نو به مردم ارائه می‌دهند.

محمدی گفت: اگر کسب و کار‌های سنتی نیز مشتری مداری را سرلوحه خود قرار دهند می‌توانند با کسب و کارهای نو رقابت کنند. حال چون آنها توان رقابت ندارد به مقابله برخاسته‌اند. نمی‌توان کسب و کاری را که به مشتری توجه نمی‌کند را به زور سرپا نگه داشت. اکنون مشتری به دنبال خدمات خوب است بنابراین مشتری به بخش آنلاین که به همه این موارد توجه می‌کند روی آورده است سنتی‌ها باید خود را به روز کرده و از تکنولوژی روز استفاده کنند تا ضربه کمتری ببینند.»

تاکسی‌یابی آنلاین؛ آره یا نه؟

خطای در دسترس بودن

آیا کلمات انگلیسی که با حرف k شروع می‌شوند بیشتر از کلماتی هستند که k حرف سوم آنهاست؟ جواب: تعداد کلمات انگلیسی که k حرف سوم آنهاست، بیش از دو برابر کلماتی است که با حرف k شروع می شوند. چرا بیشتر مردم باور دارند که برعکس آن درست است؟ چون می‌توانیم به کلماتی که با k شروع می‌شوند، سریع‌تر فکر کنیم آنها در حافظه ما در دسترس‌ترند.

از کتاب شفاف اندیشیدن نوشته رولف دوبلی

خطای در دسترس بودن

بازگشت

اگر یک بار دیگر بازگردم،
صبح‌ها،
مثل بره‌ای نو رسیده،
میان ساقه‌های سبز غلت خواهم خورد؛
علف‌های سبز را سیر سیر خواهم جوید و
ساق پاهایم را
در شبنم سرد خواهم شست.

اگر بازگردم،
مثل سمور،
از درخت‌های گردو بالا خواهم رفت.
پاره ابری خواهم شد و
بر مزارع سبز می‌چرخم.
به کردار بید،
بر چشمه‌ها و
صخره‌های ساحل خواهم چمید.

اگر دیگر بار بازگردم،
دقت خواهم کرد
سنبله چگونه زرد می‌شود،
انار و سیب چگونه می‌رسند،
پرنده‌ها لانه‌هایشان را چگونه …
چگونه می‌سازند و
چه‌سان جوجه‌هایشان پر در می‌آورند.

آه
اگر یک بار
فقط یک بار دیگر باز گردم،
خوب نگاه خواهم کرد
پرستوهای مهاجر
روی سیم‌های برق، در چه هیاتی صف می‌کشند.
رودخانه‌ها
از کجا می‌آیند و
به کجا می‌روند.

باور کنید
در بازگشتم
از پستان هر چشمه‌ای
جرعه‌ای آب می‌نوشم و
و همه‌شان را مادر خود خواهم کرد.
در هر غاری
شبی
سر بر بالین صخره‌ای خواهم نهاد
و آن‌ها را گهواره‌ خودم خواهم کرد.

اگر بازگردم،
لال‌ها را زبان آتشین هدیه خواهم داد،
پرندگان بی‌بال را
شهبال آتش خواهم بخشید.

اگر باز بازگردم
دیگر نمی‌گذارم
جوانان وطنم، گل را
برای گلدان مرده‌ میز بچینند.
به آنها یاد خواهم داد،
وقتی به میعادگاه می‌روند،
گل را بر سینه یارشان بیاویزند،
پیش از آن که در آغوش گیرندشان.

آه
اگر یک بار دیگر بازگردم
اگر بازگردم،
رفقای چشم آبی‌ام در مسکو،
به من یاد داده‌اند،
بدون شیرینی به هیچ خانه‌ای نروم.
گهواره‌های نرم و زیبا برای کودکان بسازم و
در جشن تولدشان -که ندارند- شرکت کنم
و به جای شمع،
انگشتهایم را بر افروزم.

اگر بازگردم
اگر باز
اگر …

عبدلله پشیو

بازگشت

خدا و زمان

آیا ممکن است خداوند نظر خود را در مورد قوانینی که بر جهان و زندگی انسان‌ها حاکم است تغییر دهد؟

این امر مسلتزم اینه که خداوند را در طی زمان تصور کنیم. در حالی که زمان خاصیتی از جهان است [و نه خدا!]. خاصیتی که خود خدا آفریده!

تاریخچه زمان، استفن هاوکینگ

پ.ن.۱: مهرداد می‌گه که «مفهوم زمان یک واقعیت خارجیه که ما هم در چاوچوب اون هستیم. یعنی زمان خاصیت جهانه و نه خدا. ولی اون چیزی که ما تو این چارچوب زمان و مکان می‌بینیم، فعل خداست و فعل خدا می‌تونه در چارچوب زمان مفهوم داشته باشه».

پ.ن.۲: مهدی می‌گه که «یک تعبیر از این جمله که به نظرم چندان هم غلط نیست اینه که آیا خدا به هر دلیلی (ازجمله دعا یا مصلحت یا …) قوانین موجود در دنیا رو به صورت استثنایی یا از اون لحظه به بعد تغییر می‌ده؟ خدا فارغ و بلکه خالق زمانه، پس این موضوع برای خدا بی معنیه! اگر لازم بود، خدا از ابتدا قانون رو به گونه‌ای دیگر می‌گذاشت که نیاز به این استثناء نداشته باشه. اگر هم روال معمول در شرایطی تغییر می‌کنه (مثل معجزات) باید اون‌ها هم به صورت قوانین بالاتر در دنیا باشند و فقط در شرایط خاصی بروز کنند. وگرنه خداوند رو در پیش بینی شرایط یا قوانین مورد نیاز محدود دیدیم.

هرچند که نهایتا این طرز تفکر نیاز دنیا از هدایت تمام وقت خداوند رو حذف می‌کنه، در حالی که در فسلفه اسلامی (به خصوص شیخ اشراق) معتقدند خداوند نور و انرژی این دنیا و نگه دارنده لحظه به لحظه دنیاست، به گونه‌ای که فرض بر عدم همه چیز است و خداوند در هر لحظه اراده می‌کند که دنیا اینگونه باشد و در لحظه‌ای بعد گونه‌ای دیگر.

به طور کلی ما حق پرسش از اراده  الهی رو نداریم و چه در لحظه اعمال بشه و چه از ابتدا قانونی براش اراده کرده باشه، هیچ یک در حوزه درک و بحث انسانی نیست.»

خدا و زمان