خبر متن پیاده شده پنل «اقتصاد مشارکتی» در ششمین همایش «بانکداری الکترونیک و نظامهای پرداخت»، که من نیز در آن حضور داشتم، رو در اینجا ببینین. بخشهای مربوط به صحبتهای خودم رو در پایین آوردم:
مدیر پنل: چون دکتر محمدی عضو کارگروه تدوین و دستورالعمل تأمین مالی جمعی بودند و مدیر یک سایت CrowdFunding هستند، فکر میکنم بیشتر از ما درگیر CrowdFunding در ایران بودهاند و از ایشان میخواهم تا یک مقدار وارد CrowdFunding و ابعاد مختلفش به لحاظ قانونی و نحوهٔ اجرای آن در ایران و مشکلاتش بهصورت مختصر شوند.
من: من در ۳ بخش در خصوص CrowdFunding صحبت میکنم و تجربههایم را با شما به اشتراک میگذارم اول میخواهم به مفهوم دقیقتر CrowdFunding و جایگاه آن بپردازم و دوم مشکلاتی که ما در ایران داریم که چرا در کشور رشد نکرده است که دلایل بسیار زیادی وجود دارد و در این بحثهایی که وجود دارد بحث قانونگذاری و تنظیمگری خیلی اهمیت دارد که چه مشکلاتی اگر برطرف شود، کار میتواند جلوتر رود، که موضوع سوم بحث را تشکیل میدهد.
اول دربارهٔ کلیات اتفاقی که در CrowdFunding از لحاظ سناریو عملکردی میافتد، این است که یک داوطلب یا مجری میآید و میگوید من میتوانم یک پروژهٔ جالبی را انجام دهم ولی پول آن را ندارم و شما این پول را تأمین کنید تا من این کار را انجام دهم؛ در اینجا پلتفرمی ایجاد شده است تا آدمهای مختلفی بیایند و این طرحها را ببینند و در آخر اگر از پروژهای خوششان آمد در آن پروژه مشارکت کنند و در آخر این پولها جمع میشود تا هزینهٔ انجام پروژه انجام شود.
چهار مدل مختلف این نوع پروژهها در دنیا وجود دارد، یا این فعالیت یک فعالیت خیریه و عامالمنفعه است که آدمها به دلیل رضایت قلبیشان، دوست دارند آن کار انجام شود و به همین خاطر در آن فعالیت شرکت میکنند که به این مدل «اهدا» میگویند.
مدل بعدی این است که افراد یک پاداشی دریافت میکنند، مثلاً من میگویم که میتوانم یک لیوان درست کنم که موقعی که شما میخواهید آب بخورید روحیهٔ شما را شاد میکند و هرکس دوست دارد به من پول بدهد تا من این لیوان را تولید کنم و در عوض زمانی که تولید کردم، یک دست از این لیوان را به شما کادو میدهم و افراد در ازای مشارکتشان، پاداش دریافت میکنند که به این مدل «پاداش» میگویند.
مدل سوم، مدل «وام» است و این مدل در دنیا نیز وجود دارد و میگویید که من برای انجام یک کاری ۵۰۰ میلیون تومان پول لازم دارم و طبق یکسری شرایط این کار تا ۶ ماه دیگر انجام میشود و من ۲۰ درصد سود روی آن پول میگذارم و به شما برمیگردانم.
مدل آخری هم که وجود دارد مبتنی بر سهام است و اینگونه است که میگویم من یک استارتآپ نوپا هستم و مقداری پول میخواهم تا استارتآپ من به فلان جا برسد و اگر آن پول را به من بدهید من ۲۰ درصد از سهام شرکتم را به شما میبخشم.
هر کدام از این مدلها برای اینکه تا بتواند اجرا شود الزامات خودش را از دید قانونی دارد ولی کلیتشان به این صورت است.
گزارش دانشگاه MIT در سال ۲۰۱۲ نشان میدهد که یکی از ۱۰ فناوری تأثیرگذار که میتواند دنیا را تکان دهد CrowdFunding بوده است و سازمان بینالمللی کار هم در گزارشش میگوید که هر جا CrowdFunding راه افتاده، توسعهبخش اقتصاد محلی بوده و اشتغال ایجاد کرده است.
نکتهٔ مهم دیگر این است که چرا CrowdFunding به این اندازه اهمیت دارد؟ دلیلش این است که CrowdFunding چیزی فراتر از تأمین مالی است.
وقتی من میگویم که میخواهم لیوانی درست کنم که باعث شادیتان شود ولی پول ندارم و شما آن پول را به من میدهید پس من تأمین سرمایه انجام دادهام از طرف دیگر میگویم میخواهم این لیوان را درست کنم و اگر شما مشارکت نکنید و خودم بروم و پول را از بانک بگیرم، با اقبال بازار روبهرو نمیشود یعنی عملاً دارم تحقیقات بازار را نیز انجام میدهم؛ اگر شما استقبال کنید من این لیوان را ایجاد خواهم کرد، مثلاً اگر ۲۰۰ میلیون تومان پول لازم داشته باشد این پول را هدر نمیدهم چون ریسکش از بین رفته است به این دلیل که من این را از قبل به شما فروختهام و از طرف دیگری هم من این محصول را دو برابر به بازار نمیدهم به دلیل کانالهای تبلیغ و فروش به دلیل اینکه شما از من خریدهاید و فقط کافی است که من آن محصول را برای شما ارسال کنم پس در اینجا اتفاقی میافتد، یکی از مهمترین ویژگیهای اقتصاد مشارکتی از بین بردن واسطهها است.
در اینجا چندین واسطه از بین رفته است ازجمله بانکی که پولهای مردم را میگیرد و با شرایط خاصی به من میدهد، دوم کانال پخش و فروشی که محصول را به دست مشتری میرساند و بازاریابی میکند و تحقیقات بازاری که آژانسهای تبلیغاتی انجام میدهند از بین رفته است و به دلیل از بین رفتن چندین واسطه است که CrowdFunding یکی از موفقترین نمونههای اقتصاد مشارکتی در دنیا حساب میشود.
اگر بخواهیم به ویژگیهای CrowdFunding اشاره کنیم چند ویژگی وجود دارد یکی اینکه واسطهها را از بین میبرد و بین مجری یک فعالیت با کسانی که دوست دارند در آن فعالیت حضور داشته باشند، رابطه ایجاد میکند، دیگری اینکه همه چیز شفاف است و دلیل اینکه در حوزه خیریه CrowdFunding با استقبال روبهرو میشود به این دلیل است که شما پولها را در یک جا جمع نمیکنید تا خیریه هر جا که دوست داشت آن را خرج کند و دقیقاً مشخص است که با آن پول قرار است فلان کار انجام شود یعنی شما بر اساس علائقتان به پروژهٔ موردنظرتان کمک میکنید و دیگر اینکه از طریق یکسری قوانین، جلوی پولشویی گرفته میشود و از همه مهمتر گزارش انجام فعالیتها بلافاصله به شما ارائه میشود و شما میدانید که چه اتفاقی میافتد.
پس شفافیت یکی از موارد بسیار مهم است که در CrowdFunding وجود دارد که این شفافیت با آنلاین بودن همه چیز ایجاد میشود و ویژگی آخر هم چون مبتنی بر شبکههای اجتماعی و جمعی است در مقایسه با روشهای سنتی رشدش خیلی بالا است.
در مورد وضعیت کشور باید بگویم که بانک جهانی به دلیل اهمیت CrowdFunding چند عامل تعیین کرده است که هر وقت این عوامل در یک کشوری به وضعیت مطلوب رسیدند CrowdFunding قطعاً در آن کشور موفق خواهد بود پس اگر دولتها میخواهند که CrowdFunding شکل بگیرد به این چهار عامل توجه کنند:
اولین عامل «فناوری» است؛ CrowdFunding مبتنی بر اینترنت، موبایل و شبکههای اجتماعی است. آیا اینها در کشور شکل گرفته است یا نه؟ وزارت کار دو سال پیش تحقیقی از فعالان حوزه انجام داد تا ببینند چقدر این عامل در کشور خوب است که ما در این قسمت نمرهٔ خیلی خوبی داشتیم و در یک سال گذشته رشد اینترنت و پهنای باندمان خیلی بالا بوده است، گوشیهای هوشمند دو برابر شده است و میزان استفادهٔ مردم از اپلیکیشنها بالا رفته است بنابراین از لحاظ عامل فناوری ما در وضعیت بسیار مطلوبی هستیم.
عامل دوم بحث «سرمایهپذیری» است؛ فرض کنید من سرمایه را در اختیار گذاشتم ولی آیا افرادی و یا تیمهایی در کشور وجود دارند که اگر به آنها پول داده شد، آن پول را به یک ارزش تبدیل کنند؟ در این قسمت هم وضعیت ما نسبتاً مطلوب است و در یکی دو سال اخیر که بحث استارتآپها و جَوَش شکل گرفته است وضعیتمان مطلوبتر هم شده است چون CrowdFunding مخصوص کسبوکارهایی است که تازه دارند شروع میکنند پس هر چقدر این قسمت رشد کند، میزان سرمایهپذیری آن کشور هم بیشتر میشود.
در مورد عامل بعدی وضعیتمان خیلی بد است که یکی از آنها «فرهنگسازی» است. در مورد حوزه خیریه چون از سالیان دور گلریزان در کشور وجود داشته بود، مشکل فرهنگسازی وجود ندارد و چون فرهنگش در جامعه وجود دارد، کافی است تا افراد به آن خیریه اعتماد کنند ولی در مورد یکسری موارد، فرهنگسازی در کشور صورت نگرفته است، به خصوص در بخش ریسکپذیری سرمایه پس ریسکپذیری نیاز به فرهنگسازی دارد.
عامل آخر «قوانین و مقررات» است. ما در حوزهٔ CrowdFunding که شروع به فعالیت کردیم و پلتفرمهایی که ایجاد شده است از همهٔ مدلها پشتیبانی میکند ولی جرئت نمیکنیم وارد موارد دیگر شویم. چرا؟ چون قوانین دستوپای ما را بسته است.
پس دلیل اینکه CrowdFunding در کشور موفق نیست به این دلیل است که در بحث مالیاتی مشکل داریم و وضعیت کشور در قوانین و مقررات و فرهنگسازی خوب نیست.
مدیر پنل: چون دکتر محمدی راجع به مشکلات قانونگذاری و مقرراتی صحبت کردند، من احساس میکنم اگر بانکهای ما به سمتی بیایند که CrowdFunding را در کنار کارشان راه بیندازند، میشود که کمترین مشکل را در قانونگذاری داشته باشند، آیا شما توصیه میکنید بانکها به سمت بیایند؟
من: موضوعی که در CrowdFunding وجود دارد بحث چابکی است. ما در طرح قانون بانکداری جمهوری اسلامی ایران که در مجلس در حال بررسی است، مادهای وجود دارد که میگوید: «بانکها نباید وارد عقود مشارکتی در پروژههای کوچک شوند» و دلیل این موضوع هم این است که بانکها ابزار مناسب ندارند که پروژههای کوچک را بررسی کنند و ببینند که آیا در مسیر درست جلو رفته است یا نه برای همین آن ماده میگوید که فقط در پروژههای کلان که حجمشان از یک مقداری بالاتر است، بانک میتواند ورود کند.
این حرف درستی است ولی ایرادی که به این طرح وارد است این است که گفته است چون بانکها وارد نمیشوند، دیگران هم حق ندارند وارد شوند و کلاً مدلهای مشارکتی را برای پروژههای جدید طبق این قانون، غیرقانونی میکنند.
اتفاقی که افتاده این است که بانک در یک پلتفرم CrowdFunding مشارکت کند و وقتی بانک مشارکت کند یعنی آن ساختارها و قوانین نظارتی فعلی که وجود دارد به دلیل دستوپا گیر بودن، نمیتواند در موسسهای که کنار خودش ایجاد کرده است، آنها را جلو ببرد؛ پس لزوماً بودن بانک، هیچ نفعی ایجاد نمیکند و در اینجا بانک فقط ایجاد یک انحصار میشود که CrowdFunding هم وارد بحث انحصار بانکی میشود.
به جای این پیشنهاد مشخص بهتر است اجازهٔ ایجاد مؤسسات خدمات پولی داده شود و طبق قانون، بانک مرکزی مؤسسات خدمات پولی در بازار غیرمتشکل پولی راهاندازی کند و برای آنها دستورالعمل بنویسد که چگونه باید فعالیتهایشان را پیش برند.
پس به نظر من بهترین راهکار این است که بانک مرکزی برای کسانی که میخواهند وارد این حوزه شوند، خطوط را مشخص کند و دستورالعمل بدهد.