لحظهنگاری تراژدی در شبکه اطلاعرسانی تلگرامی سردشت:
- ۲۰:۵۱ نهم بهمن، اعلام ریزش بهمن در روستای بیوران
- ۲۰:۵۳ اعلام گزارش مدفون شدن حداقل در کولبر در زیر بهمن و درخواست از روستائیان مجاور برای کمکرسانی
- ۲۰:۵۷ احتمال بیشتر بودن تعداد کولبران مدفون شده تا ۹ نفر
- ۲۱:۱۰ نجات دو کولبر و احتمال مدفون بودن دو کولبر دیگر
- ۲۱:۵۳ رسیدن اکیپ هلال احمر، اورژانس و آتشنشانی در کنار نیروهای مردمی
- ۲۲:۳۰ نجات یک کولبر دیگر، با پای شکسته
- ۲۳:۱۷ رسیدن تعداد نجاتیافتگان به ۴ نفر
- ۲۳:۴۰ بیرون آورده شدن ۲ نفر دیگر از زیر بهمن
- ۲۳:۴۷ اعلام خبر تاسفبار مرگ یکی از کولبران
- ۰۰:۲۶ آمار جدید: ۸ نجات یافته زنده و فوت یک کولبر
- ۰۳:۴۲ بیرون آوردن ۳ نفر دیگر از زیر برف
- ۱۰:۰۴ اعلام مرگ سه کولبر ۱۸، ۲۲ و ۲۷ ساله!
- ۱۲:۳۱ اعلام مرگ کولبر چهارم
- کمی بعد: اتمام عملیات نجات با مشارکت بیش از ۴۰۰ نفر از همشهریان!
از پیغامهای تلگرامی حاوی دلنوشتههای همشهریان:
- بله! کولبران میدانند رو به خطر و عدم امنیت گام برمیدارند، میدانند درآمدشان کمتر از بخورنمیر است. حتی میدانند که ممکن است نخورند و بمیرند!…
- میدونین عشق چیه، دلدادگی کدومه؟ نون در آوردن برای بچههای چشم به راه، به برف زدن و در تاریکی روانه کوه و دره شدن، سرازیر شدن بهمن و در برف غرق شدن، برای بالا گرفتن سر پیش پدر و مادر و زن و فرزندان، اینه عشق، شهید اینه!
- به نظرت کسی هم به فرزندان جوانمرگ ما میگه «شهید»؟
- و به شهروندانت آموختی میتوان با شکم گرسنه شب را کولبری کرد و روز را در کلاس حاضر بود و به معلم و مدیر و وزیر آموزش و پرورش و …انسان بودن و حرمت داشتن را آموخت (بخشی از دلنوشته معلم کولبری که دیگر در بین ما نیست)
- کودکیات را ارزان فروختی ای مرد خانواده!
- بابا نان داد … بهمن آمد و امان نداد!
- ولله انسان نیست کسی که وقتی خبر مرگ یک کولبر را به دلیل سعی در اندک نانآوری برای خانوادهاش بشنود و از شرم، عرق سرد بر جبینش نیاید و زار زار هق نزند و به تمام آنچه انسانیت و مصلحت و هر کوفت و زهرماری است، فحشهای رکیک ندهد …
- متاسفم از اینکە ناجیان کولبران، از بیم گرسنگی، باید همین امشب دوبارە مسافر راە بیبازگشتشان شوند …