با خود تکرار میکردیم «آزادی»! اما هنوز نمیتوانستیم باور کنیم که آزادیم. ما طی سالیان متمادی که در آرزوی آزادی بودیم آنقدر این واژه را بر زبان رانده بودیم که دیگر معنای خود را از دست داده بود.
از کتاب «معنیدرمانی»
با خود تکرار میکردیم «آزادی»! اما هنوز نمیتوانستیم باور کنیم که آزادیم. ما طی سالیان متمادی که در آرزوی آزادی بودیم آنقدر این واژه را بر زبان رانده بودیم که دیگر معنای خود را از دست داده بود.
از کتاب «معنیدرمانی»
فیسبوک یه بلایی سر ما آورده که هرجا یه چیزی میبینیم و میخونیم، به جای اینکه یه لحظه بشینیم و فکر کنیم، میخوایم زرتی لایک بزنیم بریم بعدی رو بخونیم.