وقتی ما از کوشش برای ایجاد شهامت روانی یک زندانی در اردوگاه صحبت میکردیم، بر آن بودیم که دریچه امیدی را در آینده برای او باز کنیم. باید به یادش میآوردیم که زندگی هنوز در انتظار اوست و انسانی منتظر بازگشت اوست. اما پس از بازگشت؟ زندانیانی بودند که پی بردند هیچگاه کسی در انتظارشان نبود. وای به حال فردی که میدید انسانی که خاطرهاش به تنهایی در اردوگاه به او امید میبخشید، دیگر وجود ندارد! وای به حال فردی که وقتی رویایش به حقیقت پیوست و سرانجام آزاد گشت، آزادی را کاملا متفاوت از آنچه در اشتیاقش بود، یافت!
از کتاب «معنیدرمانی»
فیلم the shawshank redemption اومد جلو چشم