وقتی یه بچه سه ساله، از شما دلگیره و چیزی نمیگه و شلوغ نمیکنه و فقط خاموش یه گوشه میشینه، وقتی شما با وجود اینکه میدونین جریان چیه ولی با اصرار ازش میپرسین که چی شده و چرا حرف نمیزنه و اونم چیزی نمیگه، وقتی که دیگه خیلی اصرار میکنین و اون یه دفعه لبهاش شروع میکنه به لرزیدن و خودشو میاندازه تو بغل شما و اشکه که داره میریزه، یعنی اینکه میشه از همین الان میشه تو خیلی چیزا، روش حساب کرد…