یه مطلبی تو وبلاگ پانتهآست که من باهاش مخالفم. و شدیدا هم مخالفم! از اونجایی که اون وبلاگو هم دوست دارم و زیاد میرم اونجا، نمیتونستم راجع به این قسمت بیتفاوت باشم. تنها هدفم هم از نوشتن این مطلب اینه که بگم به احساسات مذهبی و اعتقادات همهی افراد باید احترام گذاشت. در ضمن، یه چیز دیگه هم یادتون باشه و اون اینکه ماجراهایی هم از این دست، که پیش اومده، فقط مختص مسلمونها نیست! جامعهی جهانی نظیر همین اغتشاشات و ناآرامیها رو بعد از ماجراهای کاریکاتورهای کتاب «خونریزی و قتلعام»، رمان «باوری حقیقی»، فیلم «چهرههای گوناگون مسیح» و … رو در کشورهای مهد آزادی بیان، از یاد نبرده!
من نمیخوام و دوست هم ندارم که در بارهی اهداف پشت سر این عمل و سایر جنبههای اون در اینجا اظهار نظری بکنم. فقط میخوام یادآوری کنم که: مگه تمامی نسخههای کتاب «خونریزی و قتلعام» «سینه» کاریکاتوریست مشهور فرانسوی که حاوی کاریکاتورهایی بر علیه کلیسا بود، توسط خود انتشارات پنگوئن در سال ۱۹۶۷ در آتش سوزانده نشد؟ مگه تمامی نسخههای رمان «باوری حقیقی» «گارت انیس» که در آن به خدا و مسیحیت توهین شده بود پس از اعتراضات و اغتشاشات فراوان توسط خود انتشارات «روبرت ماکسول» انگلیس در سال ۱۹۹۰ جمعآوری، لگدمال و نابود نشد؟
پانتهآی عزیز! تو میگی که آزادی بیان مهمتر از احترام گذاشتن به احساسات مذهبی مسلمونهاست. ولی نه من و نه هیچ آدم بیطرف دیگهیی نمیتونه اینو بپذیره. مگه تو بند ۱۹ «کنوانسیون بینالمللی حقوق مدنی و حقوق سیاسی» که اصل آزادی بیان رو تضمین میکنه، تصریح نشده که این حق وظایف و مسوولیتهایی رو هم به دنبال داره؟ مگه در اصل ۲۰ همین بند اشاره نشده که: «هر گونه حمایت و پشتیبانی از کینه و نفرتهای ملی، نژادی و مذهبی که باعث اغتشاش، تحقیر و جدایی انسانها بشه و ایجاد خصومت و توسل به زور را به دنبال داشته باشه، از سوی قانون منع میشه»؟
مگه تو آمریکا هم در سال ۱۹۷۸ بر اساس رای دیوان عالی کشور، انتشار هر مطلبی که منجر به کینه و نفرت بر اساس اختلافات نژادی و یا مذهبی بشه مغایر با قانون اساسی و ممنوع اعلام نشده؟
مگر تو همین آلمان خودتون بند ۱۶۶ از قانون جزای قانون اساسی، تدابیر قانونی و حقوقی رو برای حمایت از بیحرمتیها نسبت به باورها و اجتماعات دینی پیروان جهانبینیهای مختلف و اتحادیههای آنان اعلام نمیکنه؟
مگه… ؟
مگهها خیلی زیادن! ولی بیایید هر چیزیو اینقده ساده نبینیم، لطفا!